یادداشت
مجتبی رزمی

جوانان بیکار و مدیران دو شغله: آیا مگر قحط‌الرجال است؟

انتصاب محمد طاهری خسروشاهی به عنوان مدیر روابط عمومی دانشگاه تبریز در حالی که همزمان سکان بنیاد ایران‌شناسی آذربایجان شرقی را در دست دارد، بار دیگر زخم کهنه دو شغله بودن مدیران را در کشور تازه کرده است. طاهری خسروشاهی از آذرماه ۱۴۰۳ همزمان در دو جایگاه شغلی فعالیت کرده و حالا پس از پنج ماه، این انتخاب نه تنها به دلیل نقض آشکار قانون مورد انتقاد قرار دارد، بلکه تصمیم رئیس دانشگاه تبریز، دکتر اعلمی، در سپردن این پست حساس به فردی که پیش‌تر مشغول بوده، موجی از نارضایتی را در میان دانشجویان و جوانان بیکار برانگیخته است.
جوانان بیکار و مدیران دو شغله: آیا مگر قحط‌الرجال است؟

مگر قحط‌الرجال است که در این سرزمین پر از استعداد، یک نفر باید دو جایگاه را اشغال کند؟

دو شغله بودن مدیران، مسئله‌ای نیست که تنها به دانشگاه تبریز محدود شود. این معضل، سال‌هاست که گریبان کشور را گرفته و به یکی از عوامل اصلی بی‌اعتمادی جامعه تبدیل شده است.

از وزارتخانه‌ها گرفته تا نهادهای استانی، بارها شاهد بوده‌ایم که برخی مدیران بازنشسته، همزمان چند پست را در اختیار دارند و حقوق‌های چندگانه از بیت‌المال دریافت می‌کنند. این رویه، نه تنها نقض اصل ۱۴۱ قانون اساسی و قانون ممنوعیت تصدی بیش از یک شغل است، بلکه سیلی محکمی به صورت هزاران جوانی است که با مدارک عالیه، در صف انتظار یک فرصت شغلی، روزگار می‌گذرانند.

روابط عمومی دانشگاه تبریز، جایگاهی است که باید صدای دانشجویان را منعکس کند و پلی میان دانشگاه و جامعه باشد. اما آیا طاهری خسروشاهی، با مسئولیت سنگین بنیاد ایران‌شناسی، توان و زمان کافی برای این نقش خطیر را دارد؟ عملکرد او در این مدت، پاسخ روشنی به این پرسش داده است.

انعکاس یک‌سویه مسائل دانشجویان رشته زبان ترکی و نزدیکی او به تفکرات ایرانشهری، نه تنها اعتماد دانشجویان را خدشه‌دار کرده، بلکه تنش‌ها را در منطقه‌ای با تنوع فرهنگی بالا تشدید کرده است. این ضعف، سؤال‌برانگیز است؛ آیا فردی که نمی‌تواند یک پست را به درستی مدیریت کند، شایستگی تصدی دو مسئولیت را دارد؟

در این میان، نقش دکتر اعلمی، رئیس دانشگاه تبریز، نیز قابل تأمل است. چرا با وجود این همه نیروی جوان و توانمند، چنین انتخابی صورت گرفته است؟

این تصمیم، نه تنها با وعده‌های دولت وفاق ملی برای میدان دادن به جوانان در تضاد است، بلکه به نوعی تداوم همان رویه‌ای است که سال‌هاست در کشور شاهدیم: دو شغله‌ها و چند شغله‌هایی که فرصت‌ها را از نسل جدید می‌ربایند. وقتی یک نفر دو حقوق می‌گیرد و هزاران جوان بیکار می‌مانند، چگونه می‌توان از عدالت سخن گفت؟

دولت وفاق ملی که با شعار همدلی روی کار آمد، باید پاسخگو باشد. استاندار محترم، جناب آقای دکتر سرمست باید ورود نمایند و جلوی این رویه‌های ناصواب گرفته شود. این‌گونه تصمیمات، نه تنها امید جوانان را به یأس بدل می‌کند، بلکه فاصله میان مردم و حاکمیت را عمیق‌تر می‌سازد.

ایران، سرزمین استعدادهای بی‌شمار است، اما این استعدادها باید دیده شوند. صدای جوانان بیکار، صدای آینده این کشور است. وقت آن رسیده که به جای میدان دادن به دو شغله‌ها، فرصت را به نسلی بدهیم که سال‌هاست در انتظار یک شروع، شب را به روز می‌رساند. دانشگاه تبریز و دولت وفاق ملی، باید به وعده‌هایشان پایبند بمانند و این زخم کهنه را درمان کنند.

افزودن نظر
< M >